دیگه حس نمیشه گرمای دستای لطیفت
سهم یک غریبست که تو آغوشش بکنه گرمت
ازت نشونی ندارم بدونم که کجا رفتی
نیستی ببینی تن این دیوونه سرده
خط های پیشونی و نفرت ، یک بی اعصاب خطی
شال و کلاه کردی ، کوله بار سفر بستی
هرزه شدی تن فروختی ، تنم و نیمه جون کردی
هه هههه ههههه ، بدون تو خیلی نامردی
قدم قدم با اون ، بارون و خیابون
کنار هم بودین باهاش میخندیدی آروم
چقدر به‌هم میومدین چقدر حسادت میکردم
ازت نمیگذرم چقدر سر این دل قسم میخوردم
دنیامون باهمدیگه فرقداشت این بود قولات نمک نشناس
عجب آرامشی داری دلبر بی احساس
طول کشید تا فهمیدم دنیا جای ما نیست
وعدهء من میمونه به غروب رستاخیر
خاطرات کهنه ، زخم های جا مونده
حرفای نگفته ، جا داره تو سینه
بی وفا چجوری میسوزونی و میری
کاش کور بودم و نمیدیدم که میگیره دستت
ولی دیگه خیلی دیره ، تن این دیوونه سرده
زیر چند مشت خاک خوابیده ، نمیشه برگرده
دیدارمون ، بمونه به روز قیامت
اون روز حقمو میگیرم ، میخوری چوب خیانت
آهای نامرد هرزه هنوز دلت بند همون مرده
منکه اصلا نکردم حضمش وقتی گفتی دلت سیره
اون تو بودی این عشقو کشیدی به سیاهی
زدی زیر همه چی فراموش کردی انگاری
حالا هی بیوفت پی دردت چون حقت همینه
آدم نبودی نه در حدی که آدم کنم حسابت
وقتی پای سادگی دلو به بازی میگیره
یکی دیگه میاد وسط این قلب میخوره زخمش
خستم از اینکه همیشه
گول چشماتو می خوردم
روو حساب آشِناییت
دل به غربتت سپردم
خودمو دادم به دستت
تا که همسفر شی باهام
نیمه ی راه نرسیده
خودمو دیدم که تنهام...
ای دله ساده ....
دیدی تنها شدی آخر
ای دله ساده ....
دیدی شکست تورو سر آخر
ای دله ساده ....
گفتم می‌ره نکردی باور
دله ساده ....
ای دله ساده
ای وای ای وای
رفت و چشاش بست رو من
ای وای ای وای
بعده اون دلم شدش سردددد
ای وای ای وای
بدون اون نمیتونم منننن
ای وای ای وای
بدون اون میمیرم از غممم
بزن زیر گوشم خدا حله میگم ناز شصتت
بزن فراموشم بشه این عذاب غلطت
ولی هنوز دلم جا داره مقاوم ولی بی حس
بنویس تموم نمیشه توان و قدرت این حس
سیگاری شدم دورم رو دیوار کشیدم
تا یادم بمونه از این روزگار چیا کشیدم
من و به خاموشی سپردی یادت نبود که
کابوس روزگار واسم شده معرکه
هی خیال باطل آه از دل ساده
درگیر قلب من نشو برو زیباء آزاده
حرفای تلخم توی قلبم میمونه
حبث میشه توی کالبد ویروونه
من دلتنگ همین روزا بودم
به آرزوم رسیدم تا که زمینگیر بمونم
وعده های مادر بهشت و آخرت
دنیاء جهنم حرارت آتش دوزخ
فهمیدم که همه چيز اولش شيرينه
مثل اولين نگاهمون چقدر دل نشينه
ته شيريني زياد به تلخي ميخوره
تلخه ها ولي این زندگي زود گذره
عاشق لالايي ام محتاج به يك خواب عميق
تهش خودم خواستم بري ازم جدا بشي
فقط يادت بمونه كه اون بالا خداييه
تاوان خوبي هاي زياد تهش نامرديه
ولی میگذره از دلم آروم میگیرم یک روز
درد داره نبودت گفتم بهت بساز و بسوز
حق میدم اگه منو بجا نمیاری
پشت پا نمیزدی به هیچ سگی پا نمیدادی
شاید یادت نمیاری که یروز دلبرم بودی
یجوری رد میشی که انگاری هیچ حسی نداشتی
تا اینکه احساسم دل سنگم رو به چشم دید
لای دفتر خاطرات خشکیده رز مشکی
خداحافظ آخرین آرزوء قلبم
به خاطره ها پیوست خشکید تو گلوم حرفم
به گور میبرم آرزوهام رو با کوله باری از حسرت
عذابی درد ناک از جنس آتش جهنم
حلقهء تو دستت اشک های روی گونم
لباس عروسیت میشه کفن رو تنم
تابوتی تاریک نیمه شب و نکیر و منکر
فدای اشک هات روی قبرم مادر خون جیگرم
برام لالایی بخون تا آروم بگیرم
تنها به دنیا اومدم تنها در دل خاک میرم
یک عمر ضربه خوردم از آدم هایی که تو زندگیم بودن
خاکم کنید از این زندگی خیر ندیدم
ناکام میرم از دنیای بی احساس
دلگیرم از همه حاصل این مرگ احساس
دیگه وقته رفتنه هیچ راه برگشتی نیست
واسه قلب پر از دردم راهی بجز خلاصی نیست
