تنهایی اصلا حالم خوش نیست
مغز و قلبم میگیرن با هم کشتی
بی تو نیست توی فالم خورشید
زمان میگذره ندارم تو کارم رشدی
حالا توی دنیا ازت نیست اثری
شهر به شهر دنبالم نیست خبری
زندگیم فقط بی ثمریه
روحم داره از تنم میره
موندم تو حسرت یه خدافظی
نگفتی میخوای کجا بری
دنبال چی میگشتی من که پا به پات بودم
بم بگو اونهمه خاطرات کوشن؟
یالا بگو میشنوی صدامو
چشاتو باز کن منو نگاه کن
یه بار تو اسممو صدا کن
بگو میخوام بشنوم قصه هاتو
یادگاریاتم هرشب پلومه
بدون بدون تو دیگه لبخند حرومه
رفتم از خونه هنو رسمم همونه
حتی اگه جونی توی تن خستم نمونه
می گفتی تنهایی تو فال ما نیست
دیدی کل شهر چه ساده خوابید
ولی من هنوز سرگردونِ
کوچه های خالی
میفتم یاد چشم مشکیت
گر میگیرم مثل بنزین
میدونم میبینمت دوباره
قرارمون اونجا که استرس نیست
شبا حرف میزنم من با قاب عکست
هرجا میرم تصویرت هست
سرم رو سنگت مستِ مست
حس می کنم هستی نزدیک من
همه رفتن من هنوز همینجام
تکون نمیخورم بدون تو از اینجا
دادم میبیچه تو گوش باد
دیدی خدا اشکامو ندید باز
نمیدونم تو دنیا کارم چیه
بگو چرا نمیای تو خوابم دیگه
هرشب قرصامو یادم میره
دلم از عالم و آدم سیره
همه بم میگن لبخند بزن
کسی نمببینه خستم چقدر
بند نمیاد اشکم یه دم
انگار چسبیده مغزم به سقف
من رویاهامو دوتایی ساختم
ولی همه دنیا واسه ما جدایی خواستن
حالا زندگیم همش بی ثمریه
سهمم ازت فقط بی خبریه
می گفتی تنهایی تو فال ما نیست
دیدی کل شهر چه ساده خوابید
ولی من هنوز سرگردونِ
کوچه های خالی
میفتم یاد چشم مشکیت
گر میگیرم مثل بنزین
میدونم میبینمت دوباره
قرارمون اونجا که استرس نیست
